گلبرگگلبرگ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

میوه تابستونی دلچسب

اولین اصلاح مو

گلبرگم جمعه یعنی 7 دی ماه 1391 برای اولین بار چتری موهاتو کوتاه کردم. همه به من میگن کل موهاشو کوتاه کن تا جون بگیره ولی من به حرف هیچکس گوش نمیکنم آخه میخوام موهاتو بلند کنم . اینک عکی قبل و بعد از اصلاح.   قبل از اصلاح     بعد از اصلاح       هه هه هه مبارک باشههههههههههههههه ...
11 دی 1391

شب یلدا

دخمل کوچولوی من سلام امسال اولین شب یلدات رو گذروندی و پارسال هنوز من نفهمیده بودم که شما تو وچودمی. امسال رفتیم خونه خاله مینا .خوب بود خوش گذشت همه با تو عکس مینداختن. نازنینم برای من هم امسال یه جور دیگه بود. سال دیگه ایشاله تا شب یلدا راه می افتی.   اینم گلبرگی توی میوه های شب چله     ...
11 دی 1391

3 ماهگی

گلبرگ جان تا این لحظه (24 دی ماه 1391 ) سه ماه سن دارد کارهایی که گلبرگی در 3 ماهگی انجام میده به طور ارادی اشیا رو میگیره غلت هنوز نمی زنه ولی به پهلو میشه انگشتاشو تا مج میکنه تو حلقش کلماتی که میگه : آگا. اونقه. و اینقد اگا اگا میکنه که باباش شاکی شده و میگه مگه من این آگا رو پیدا نکنم. وقتی سوار تاب میشه خودشو هل میده جلو.و وقتی تو بغل هم میاد مین کار رو میکنه. شصت پاشو میگیره و دستاشو میرشونه به پاش. کلی آب دهان میریزه. مامانشو در اواسط سه ماهگی شناخته و داره کم کم غریبی میکنه. گردنشو تا 45 درجه نگه میداره.    
9 دی 1391

3 ماهگی و سالگرد ازدواج ما

دخمل 3 ماهه من عزیز دلم 24 آذر 3 ماهه شدی تازه 24 آذر 7 سالگرد ازدواج ما هم بود و دوباره شال و کلاه کردیم و رفتیم گردش با سمیرا اینا. کادویی هم که گرفتم میدونی چی بود؟قراره بابایی ما رو ببره کیش..... آخ جون. میخواستم ازت کلی عکس بندازم بزارم ولی چون شوفاژ خونمون خراب شده اومدیم یه چند روزی خونه مامان بزرگ. هر وقت رفتم خونه برات عکسا رو میزارم هزاررررررررررررررررررررررررررررر تتتتتتتتتتتتتتتتاااااااااااااااااااا دوست دارم  
26 آذر 1391

ماه محرم

دخملی من عزیزم چند روزی تعطیل بود و کلی بردمت بیرون و تو هم مثل همیشه دخمل بسیار خوبی بود. پارسال این موقع حتما تو لیست انتظار نشسته بودی و از اون بالا ما رو نگا میکردی. خیلی دلم میخواست برای نیم ساعت هم شده ببرمت داخل هیت ولی پا نداد.ایشاله سال دیگه همه جا با خودم میبرمت.دست بابایی هم درد نکنه که تو رو میخوابوند تا من برم هیت . برات نذر کردم که ایشااله تا 2 سال مثل همین الان خوشگل شیر بدمت و تو هم خوشگل شیر مامانی رو فقط بخوری. راستی عکسای آتلیه هم خیلی قشنگ شد . حتما برات میزارم
6 آذر 1391

واکسن 2 ماهگی

سلام دخمل ناز من بالاخره رفتیم مطب دکتر برادران و واکسن 2 ماهگیت رو هم زدیم و اما وقایع اون روز روز 24 آبان 91 از صبح که از خواب بیدار شدی اینقد دخمل خوبی بودی و همش میخندیدی .طفلکم خبر نداشتی چه بلایی میخواد سرت بیاد .منم دیدم حالا که شارژی و سر حال یه ماساژ حسابی بدمت چون میدونستم که بعد از واکسن تا چند روز ماساژ ممنوع است.بعد از ماساژ تا ساعت 6 خوابیدی. بعد بابایی اومد و گفت ببین برای گلبرگ چی خریدم؟ آخی دخترم بابایی رفته بود 130 هزار تومن داده بود و یه دماسنج دیجیتال برات خریده بود دستش درد نکنه.منم  تند تند حاضرت کردم و رفتیم به سمت دکتر .چه بارونی هم میومد و کلی ترافیک بود. خلاصه دکتر وزن و قدت رو گرفت: وزن:5450 و قد 59 به ب...
29 آبان 1391