18 ماهگی ، واکسن خفن ، و .....
دخمل گلم سلاممممممممممممم
یعنی اینقد کار دارم ، اینقد کار دارم که نگو و نپرس
عزیم به خاطر همین دیر دیر اپ میکنم
خب بگذریم
اول از همه 18 ماهگیت مبارکککککککککککک 1 سال و نیمه شدی عزیز دل مامان مثل برق و باد گذشت
واکسن 18 ماهگی رو هم که نگو درست مثل اولین واکسنت بود . ساعت 8 صبح که رفتیم پاستور دو تا واکسن خوشگل یکی تو دستت و یکی هم تو پای کوچولوت زد و چون بزرگ شدی به سختی تونستم کنترلت کنم. چقدم زود اثر کرد از ساعت 1 ظهر تب و دردت شروع شد .الش لات بازی درآوردی پا شدی تند تند راه رفتی بعدش دیدی نهههههههههههههههههههههه مثل اینکه پات درد میکنه که دیگه فقط تو بغلم بودی و پات رو نشون میدادی و هی میگفتی اوخخخخخخخ اوخخخخ. الهی قربونت برم واکسن های قبلیت رو اصلا نمی فمهیدی و لی اینبار تا آمپول رو دیدی زدی زیر گریهههههه.
خلاصه تا صبه همش گریه و ناله میکردی تا اینکه صبح که از خواب بیدار شدی دوباره روز از نو روزی از نو همش بدو بدو و بازی و از در و دیوار بالا رفتنت شروع شد. کلا انگار نه انگار که پات درد میکرد.
خب اتلیه هم خدا رو شکر خوب بود و راضی بودیم یه دوقلوی ناز داشتیم اوش و اویسا .که خیلی دوستشون داشتیم
خب دیگه دو روز مونده به سال 93 خدا رو شکر امسال سال خوبی بودایشاله برای همه سال جدید هم سال خوبی باشه
نفسم پست بعدی رو توی سال 93 برات میزارم