واکسن 4 ماهگی
دختر مظلوم من عشق من. دیروز با دایی علی رفتیم پاستور و واکسن 4 ماهگی رو زدیم. من خیلی میترسیدم چون شنیده بودم که واکسن 4 ماهگی خیلی اذیت میکنه بچه ها رو .ولی خدا رو شکر زیاد اذیت نشدی اولش تا پاتو تکون میدادی گریه میکردی دست دایی علی هم درد نکنه که همش تو رو راه میبرد تا ساکت بشی بعدشم فقط تب خفیفی داشتی و منم مرتب بهت قطره میدادم ولی ساعت 5 صبح از درد و تب بیدار شدی و گریه و ناله میکردی و بابایی همک رات میبرد تا ساکت بشی آخه تا ساکت نمیشدی شیر هم نمیخوردی. الهی قربون اون ناله هات برم. خوب رفت تا واکسن 6 ماهگی که 26 اسفند باید بزنم یعنی یه جورایی شب عید...
نویسنده :
mami
22:00